معمولا کسب و کارهایی که در ابتدای راه اندازی خود همه جوانب را مطالعه و تحلیل نمی کنند و یا اینکه در ادامه مسیر به دلیل تغییرات ایجاد شده در محیط های خرد و کلان از جمله  تغییر در شرایط اقتصادی، شرایط بازرگانی، دستورالعمل ها و بخش نامه ی جدید، رقبای جدید، تغییر رفتار مصرف کنندگان، تغییرات ساختار داخلی و غیره دچار مشکل می شوند و نمی توانند به پایداری برسند و در نهایت نمی توانند به توسعه فکر کنند همگی  کاندیدای استفاده از خدمات توسعه کسب و کار هستند. چه بسیار صاحبین کسب و کارهایی که معتقد هستند قبلا اوضاع بهتر بوده و روز به روز شرایط برای ادامه حیات سخت تر می شود. در این شرایط در ابتدا می بایستی کلیه نقاط قوت و ضعف داخلی سازمان و به موازات آن فرصت ها و تهدیدهای موجود در بیرون سازمان مورد مطالعه و تحلیل دقیق قرار بگیرند، و سپس بر اساس خروجی های حاصل شده از ماتریس هایی که به همین منظور طراحی می شوند میتوان به چهارچوب ها یا Frame Work هایی که باید استراتژی های سازمان بر آن استوار باشند رسید ودر ادامه با طراحی استراتژی های برنده و سپس اکشن پلن های درست، برنامه های توسعه یا در اصطلاح برنامه های Business Development را پیاده سازی کرد و سازمان را نجات داد. گاهی توسعه یک کسب و کار بر اساس اندازه کسب و کار و سطح و عمق مشکلات بروز پیدا کرده می تواند نیازمند هفته ها و شاید ماهها برنامه ریزی و اجرای تاکتیک های جدید باشد. معمولا صاحبین کسب و کار در مواجهه با مشکلات مربوط به توسعه در سازمان خود در سه گروه تقسیم بندی می شوند :

الف)صاحب کسب و کار نمی داند مشکل چیست و طبیعتا راه حلی هم برای آن ندارد

ب)صاحب کسب و کار می داند مشکل چیست ولی راه حل آن را نمی داند

ج)صاحب کسب و کار مشکل و راه حل آن را می داند ولی ظرفیت و یا منابع لازم برای حل آن را در اختیار ندارد