تصور کنید که ساعت دیواری منزل خودتان را باز کرده و کلیه قطعات و اجزای آن را از هم جدا کنید، در این صورت دهها و یا شاید صدها قطعه ریز و درشت در پیش روی خود خواهید داشت، چرخ دنده های ریز و درشت، محورها، گیره ها و خارها، شاسی، عقربه ها، صفحه، قاب و غیره … حالا نگاهی به آنچه در مقابل شماست می اندازید و می بینید با اینکه تک تک این قطعات مهم و حیاتی هستند ولی در نتیجه این است که ساعت کار نمی کند و زمان درست را به شما نشان نمی دهد! قطعات ارزشمند و حیاتی در آن ساعت فقط در صورتی می توانند مفید باشند که طی یک نظم مشخصی و در ارتباط و تماس با یکدیگر بتوانند کار کنند و همین اجزای ارزشمند به تنهایی و بدون قرار گرفتن در یک سیستم نمی توانند نتیجه قابل قبولی را حاصل کنند. چارت سازمانی هم مشابه مثال ساعت و قطعات آن است، برای تحقق اهداف در هر سازمانی حتما و حتما می بایستی اجزای مختلف در آن سازمان طی یک نظم از قبل طراحی شده و درست قرار بگیرند در غیر اینصورت حتی با داشتن منابع انسانی متخصص و کارآمد هم نمی تواند به اهدافش برسد. برای طراحی چارت سازمانی برنده، پس از مطالعه دقیق ظرفیت های آن سازمان و بر اساس نیاز و اهداف آن سازمان می توان روش ها و تکنیک های مختلفی را به کار برد که قطعا نیازمند دانش عمیق و تجربه کافی در این زمینه می باشد.